ستیا گلیستیا گلی13 سالگیت مبارک

خاطرات ستیا گلی

مسابقه نی نی و محرم

1390/9/16 12:25
نویسنده : ستیا گلی
3,247 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام خدمت خوانندگان عزیزم...

از اونجایی که من بسیار اهل رقابت و این جور حرفا هستم تصمیم گرفتم تو مسابقه نی نی و محرم شرکت کنم...

عکسی که مشاهده میکنین دیروز گرفتم... رفتم تو بغل عمو اسب سوار مهربون... خیلی هم نی نی شجاعی بودم ... با وجود این که شمر شنل قرمزی کنارم بود اصلا نترسیدم... کلی هم پیتیکو پیتیکو کردم... اما وقتی پیاده شدم مامانم منو بو کرد و گفت وای بچه م بوی اسب گرفته... فکر کنم آقا اسبه حمام نکرده بود...ببینین چقدر برای مسابقه مایه گذاشتم... دیگه خود دانین...

 

ستیا گلی و محرم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

آتنا
16 آذر 90 14:02
این مامانت و میکشم که تو رو تو همچین موقعیت خطرناکی قرار داده
مامان شینا
22 آذر 90 16:10
عکس جالبیه پست قبلی هم خیلی بامزه بود کوچولو خیلی پیشرفت کردی این مدت نبودی
ساراسارا
1 دی 90 20:25
خدا واست حفظش کنه ستیا گلی رو...
پانیا
14 بهمن 90 1:51
دوست جونی من چقدر شجاعه ............خوش بحالت اسب سواری کردی مامان من که تا حالا منو سوار الاغ هم نکرده
روناک
26 بهمن 90 0:50
ستیا جونی من دیگه دلم برات به ذرررررررره شده پس کجائی تو؟ بیا برامون تعریف کن کجاهائی چیا یاد گرفتی...عزیزممممممم
روناک
1 اسفند 90 10:21
ستیا جون حالا که خودت راه افتادی بدو بیا سر کامی برامون پست جدید بذار
گوش مروارید
1 اسفند 90 11:49
راه رفتنت مبارک عزیز دلم
مـــــریم بـانو
11 اسفند 90 21:12
پس چرا پست بالا رمزیـه
مبینا
29 اسفند 90 11:12
هنرمندی آفرین
زیباترین گل پسرو گل به سر دنیا
9 آبان 91 15:42
عالیه به وبلاگ ما هم سر بزن لطفا
i
9 اردیبهشت 92 16:13