ستیا گلیستیا گلی، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

خاطرات ستیا گلی

بدون عنوان

1390/6/6 18:15
نویسنده : ستیا گلی
4,258 بازدید
اشتراک گذاری

 

خب این دفعه خاطره مو با ترانه ای قدیمی و پیرمرد پسند شروع میکنم:

میخوام برم دریا کنار... دریا کنار هنوز قشنگه....

بله درست حدس زدید این دفعه اینجانب که ستیا گلی باشم یه سفر رفتم به شمال کشور.... رفتم ببینم این دریا دریا که میگن چه شکلیه؟ میتونم بغلش کنم؟ میتونم تو دهنم بذارمش؟ خلاصه برای پاسخ به سؤالات بیشماری که تو ذهنم بود شال و کلاه کردم به سمت ایزد شهر... ایزدشهر جایی هستش بین نور محمود آباد... میبینین که من با تمام بی سوادیم اطلاعات خوبی در زمینه  جغرافیا دارم... خلاصه با کل فک و فامیل حرکت کردیم... در اینجا باید بگم که جای خاله نازی و دایی بابک در این سفر خیلی خالی بود...

.

 .

 .

البته من دقیقا نمیدونم منظور باباییم از عکس آخر چی بوده... رابطه بین خر با سطل بازیافت چیه؟ چه میدونم والله....

تو راه هم یه جا وایستادیم تا من تمیز و مرتب بشم و همه به این بهانه کلی خوراکی خوردن...

به محض این که رسیدیم به ویلای مورد نظر باباییم تشک بادی منو باد کرد و من به همراه رامتین پریدیم توش...

.

 اولین دیدارم رو با دریا هرگز فراموش نمیکنم... اصلا تو اون مایه هایی که من فکر میکردم نبود... در اولین دیدار خیلی ازش خوشم اومد ...

.

.

بعد با کمک بابایی شروع کردم به بررسی های بیشتر... از گوش ماهی ها خیلی خوشم اومد... از اون مدلای ستیا پسند بودن چون میشد قشنگ بذاریشون تو دهنت و یه حالی به این لثه ها و خارششون بدی... ولی بابایی اجازه نداد...

.

بعدش که دیدم اوضاع خوبه و دریا جای خوبیه رفتم مایو پوشیدم تا بزنم به آب... باباییم هم برام اینجا رو درست کرد...

.

اما یه لحظه که برای بررسی اومدم بیرون

.

یه آدم فرصت طلب اومد و تشک بادی منو برداشت و ....

.

البته چون من هنوز به تکنیک های فتوشاپ وارد نیستم بلد نبودم  صورتشو شطرنجی کنم واسه همین صورتشو خط خطی کردم... فکر نکنم معلوم باشه که اون آدم مامانمه... معلومه؟

منم از این بابت خیلی لجم گرفت... البته خیلی خودمو کنترل کردم و اصلا شلوغ بازی در نیاوردم!!!!!!!!!!!

.

 یه روز صبح هم رفتیم به سمت روستای لاویج...

.

.

.

  آخه میدونین این چشمه های آب گرم خواص زیادی دارن:

.

ولی نمیدونم این مامان بابای من چرا اصلا به خواسته های من توجه نمیکنن... بلیطم رو بابایی گرفت و رفت تو و من مجبور شدم پیش مامانیم بمونم... منم تو این فاصله رفتم برای خاله نازیم سوغاتی خریدم

.

سفر خیلی خوبی بود چون اطرافم خیلی شلوغ بود و کلا کسی نمیذاشت من لحظه ای رو زمین بمونم و همش از این بغل به اون بغل میرفتم.... اما چشمتون روز بد نبینه ...وقتی برگشتیم خونه خونمون شده بود صحرای کربلا.... من حوصله م سر رفته بود و گریه میکردم و مامان و بابام نمیتونستن جای همه اون آدما رو برام پر کنن... اونقدر غر زدم که باباییم منو گذاشت تو تابم و من دیگه خودم  نفهمیدم کی خوابم برد....

.

ما روز شنبه از شمال برگشتیم و روز سه شنبه یعنی دو روز بعد به سمت اصفهان حرکت کردیم... مارکوپولو شدیم رفت به خدا...

این بار تو اصفهان دو تا از دوستای خیلی خوبم رودیدم.... خاله فرناز، من و مامانم و پویان کوچولو و خاله ترانه رو دعوت کرد خونه شون... کلی از دیدن دوستام و خاله هام ذوق زده شدم...

آنیتا و پویان خیلی خوب از من استقبال کردن... مثلا تو این عکس پویان رو میبینین که سعی میکنه منو با ملافه بکشه سمت خودش...آخه بر خلاف آنیتا که خیلی زبله و یاد گرفته سینه خیز بره من و پویان هنوز از این هنرا نداریم...

 .

یه مدت هم آنیتا خواب بود و من و پویان با هم مذاکراتی داشتیم...

 .

وقتی هم که آنیتا بیدار شد من و آنیتا با هم وارد شور شدیم...

.

دم آخر هم یه عکس سه تایی با هم گرفتیم...

.

ولی فکر کنم آخرش آنیتا مخ پویان رو زد ... چون دست همو گرفتن... البته من از اون دخترایی نیستم که این مسائل برام مهم باشه و تقی به توقی بخوره شکست عشقی بخورم.... نه بابا عشق کیلویی چند؟

یه روزم عمه لیلا زنگ زد یه آرایشگاه واقعی برام وقت گرفت... وقتی میگم آرایشگاه واقعی یعنی از اونایی که مامانا میرناااااا..

.

بعد آرایشگاه هم حسابی ترگل ورگل کردم چون میخواستیم بریم خونه عمو علی

.

.

.

تو راه برگشت به تهران من طبق معمول اعصاب نداشتم و ترجیح دادم خودمو با شصت پام مشغول کنم... جهت اطلاع بگم که پام همیشه تمیزه ....

.

راستی من از اصفهان برای خودم یه سوغاتی آوردم... معرفی میکنم :" خروسی"

 

.

یعنی شماها نمیدونین من چقدر این خروسی رو دوست دارم... اگر گفتین چرااااااا؟ خوب دقت کنین....

اگر خوب دقت کنین میبینین که این خروسی یه نوک خیلی خوشگل داره که جهت خاروندن لثه های من بسیار مناسبه...

.

.

راستی به عکسی که مربوط به 2 ماهگی منه و تازه به دستم رسیده توجه کنین... این عکس توسط دایی بابک از من گرفته شده... در ضمن اسپانسر هم جهت تبلیغ پشت لباسم میپذیرم...در این رابطه با مدیر برنامه هام دایی بابک هماهنگ کنین...

.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان هانا
5 شهریور 90 22:39
وای ستیا کوچولو چقدر بزرگ شدی تو ...دیگه باید تو رو چلوند........ب.س بوس


پاسخ: مرسي خاله جوني... هانا نازي رو ببوس



آمتیس
6 شهریور 90 0:08
ماشالله ماشالله دخترتون خیلی نازه.خدا برات همیشه سالم و خندون نگهش داره.100 سال دیگه.برای منم دعا کن که نینی تو دلم سالم از راه برسه


پاسخ: آخي ايشالله كه ني ني شما هم مثل من شيطون بلاست



بهناز مامان نازنین
6 شهریور 90 2:52
ماشالله هزار ماشالله
سلام خیلی خیلی خیلی دختر خوشکلت به دلم نشست یه جورایی عاشقش شدم ببوس این گل کوچولو رو عزیز دل من رو واییییی چقدر احساساتی شدم


پاسخ: مرسي خاله جون لطف داري شما... نازنين كوچولو رو ببوسيد

ياسمن
6 شهریور 90 10:35
يعني ستيا جون شما و مامانيت يه دونه ايد


پاسخ: شما هم يه دونه ايد خاله ياسي

A
6 شهریور 90 10:49



پاسخ:

ترانه
6 شهریور 90 10:55
ای جان... که رفتی ارایشگاه خاله جون...چقدرم خوشمل شدی ماشالا


پاسخ: مرسي خاله جون... دلم براي پويان كوچولو تنگ شده

آیدا
6 شهریور 90 14:43
نمیدونم چی بگم خاله فقط میتونم بگم قربونت برم عزیزمــــــــــــــــــــــــــ
بخورم اون ذوقاتُ جیگــــــــــــــــــــر


پاسخ: مرسي خاله آيدا... خدا نكنه

خاله آنا
7 شهریور 90 10:00
آخه این ستیا گلی ما چرا اینقدر خوردنیههههههه ندا اگه الان پیش من بود حسابی می چلوندمش با اون سفرنامه نانازش
تینا
7 شهریور 90 14:12
اگه بدونی چقدر دلتنگ تو مامانتم فسقلی.... خیلیییییییی دوستتون دارم
قاصدك
8 شهریور 90 10:48
وااااااااااااااااااي عزيزم .. چقدر خوردني شدي شما .. چقدر ماه شدي .. دست مامان و بابا در د نكنه اينقدر مراقبتن
وفا مامان ياسين
10 شهریور 90 18:51
هميشه به سفر خاله جوني ... ما رو هم درياب .....قدر اين مامانم بدون كه حسابي برا وبلاگت گل كاشته ......راستي خوشگل بودي خوشگل تر هم شدي ... مبارك باشه اولين ارايشگاهي كه رفتي ......ان شا ا.. ارايشگاهه جشن دكترا و پرفسورا
سپیده
12 شهریور 90 12:12
وای ستیا جونم تو چقدر عسل شدی عزیزم... بزنم به تخته خیلی تو دل برو هستی... راستی میشه ازت خواهش کنم به مامان خوشگلت بگی یه روزی یه وبلاگی داشت که توش مینوشت و ... اگه میشه یه سری بهش بزنه و خلقی رو مستفیض کنه؟ دوست دارم عزیزم ... عاشق مامانت هم هستم... قول بده پیغام من به مامانی برسونیا دختر ناز نازی
غزل
13 شهریور 90 9:41
واییییییییییییییی چه عکسای نازییییییییی خیلی خوشگلن ماشا... به این دخملی واجب شد بیایم خواستگاری ای تاپه خیلی خوشگله از کجا گرفتی ؟
الهام.
13 شهریور 90 11:17
چه ناز شدی خاله!!!!به مامانی پ پ بگو کلی برات اسپند دود کنه.
جوجو
15 شهریور 90 8:31
ای جونم خدای من چه قد این دخترت داره ناز میشه روز به روز مامان پ پ جان خوشحالم که سفر خوش گذشته همیشه به سفر و گردش و خرید
عمو میلاد
17 شهریور 90 22:14
سارا
28 شهریور 90 23:51
من عاشقتم مارکوپولوی کوچولو
مامانه نینی
4 مهر 90 3:10
آخی عزیزممممممممم چه نینیه گل و قشنگی خدا حفظش کنه چقدر من این پستهای عکس-داستانی نینیا رو دوست دارم نمیدونم این وبلاگ رو از کجا تو نینی سایت کلیک کردم دیدم این مدلی خاطره نگاریه کلی ذوق کردم , خیلی بانمک نوشتی ستیا جان =)) انشالاه خودت یه روزی اینجا بنویسی عزیزه کوچولو =))))
مامان شینا
9 مهر 90 2:54
مامان شینا
17 مهر 90 11:19
روز کودک مبارک عزیزم
فریبا
20 مهر 90 17:47
ماشالله ولا حول ولاقوه الا بالله العلی العظیم هزار ماشالله به ستیا جوووووووووون خوشگلم مامان ستیا انشالله نینی نازت همیشه سالم باشه وسایه شماوهمسرتون بالای سرش ممانی میشه خواهش کنم وقتی داری شیرش میدی برای منم دعا کنی؟ممنونم عزیزم
مامان نفس
8 آبان 90 13:58
ای جووووووووووووون هزار ماشالههههههههههههه چه قدر ماهه خدا براتون حفظش کنه ببوسش گل خوشگلووووووووو
مامان مبینا
9 آبان 90 1:04
سلام ستیای عزیز.من دوست دارم باشمادوست بشم به خاطرهمین با اجازه لینکت کردم
شقایق
10 اسفند 90 15:42
یعنی باید بگم ک ستیا خیلی خیلی زیاد شبیه باباشه ...مامان خاننوم ستیا.
قدیمیا
21 مرداد 91 23:53
سلام وبلاگ قدیمیا رو با آهنگهای قدیمی+متن آهنگ+عکس راه اندازی کردم ممنون میشم به وبلاگم بیایید و در نظر سنجی انتخاب خواننده مورد علاقه خود شرکت کنید تا طبق همون نظر سنجی آهنگهایی که بیشترین رای را اوردن را در وبلاگ قرار بدم. منتظر شما ونظرتون شما هستم http://ghadimiya.blogfa.com//
قدیمیا
22 مرداد 91 0:05
سلام وبلاگ قدیمیا رو با آهنگهای قدیمی+متن آهنگ+عکس راه اندازی کردم ممنون میشم به وبلاگم بیایید و در نظر سنجی انتخاب خواننده مورد علاقه خود شرکت کنید تا طبق همون نظر سنجی آهنگهایی که بیشترین رای را اوردن را در وبلاگ قرار بدم. منتظر شما ونظرتون شما هستم http://ghadimiya.blogfa.com//