ستیا گلیستیا گلی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات ستیا گلی

بدون عنوان

1390/2/31 10:26
نویسنده : ستیا گلی
872 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح که از خواب بلند شدم یه دوش حسابی با شیر مامانم گرفتم... نمیدونم مامانم چی کار کرده بود که این  همه شیرش زیاد شده بود و همش میریخت به سر و کله من... بعدش دیدم مادربزرگم داره دعواش میکنه و میگه یک کم سر این شیرتو بدوش که اینجوری بچه رو خیس نکنی... چه میدونم والله... من که شیرمو خوردم و دوباره لالا کردم...

وقتی بیدار شدم دیدم مامانم عجله داره که زودی به من شیر بده... شصتم خبردار شد که میخواد بره دَدَر... چه میدونم شایدم مثل بزبز قندی رفت صحرا علف بخوره تا برای من شیر خوشمزه بیاره... منم زیادی خودمو درگیر نکردم شیر خوردم و دوباره خوابیدم... وقتی بیدار شدم مامانم خونه بود... برای من همین کافیه بقیه ش به من چه؟

الان میخوام یه تصویر فجیع بهتون نشون بدم ... اگر ناراحتی اعصاب یا مشکل قلبی دارید به این عکس نگاه نکنید...

خودمو زدم داغون کردم

بله این عکس بنده ست بعد از این که صورت خودمو چنگ گرفتم... وقتی مامانم منو برده بود تو دستشویی بشوره، تو راه یه لنگه از دستکشام افتاد... وقتی رفتم تو دستشویی از بوهای بدی که از پوشکم ساطع میشد دماغمو گرفتم اما از اونجایی که کنترل رو اعضام ندارم موقعی که خواستم دستمو بردارم صورتمو چنگ گرفتم.. الانم یک کم افسرده ام....

یک کم افسرده ام

نمیدونم اگر نیاز به جراحی پلاستیک باشه چی کار کنم... به هر حال من یه خانمم و مسئله زیبایی برام خیلی مهمه...

خبرای جدید دیگه این که بالاخره مامان و بابام برام پوشک یه سایز بزرگتر گرفتن...لباسای سایز یک هم کم کم دارن برام کوچیک میشن... خلاصه که خوب شیری داره مامانم...

 اینم صحنه ای از بلایی که موقع خوابیدن سر مامانم میارم... خب وقتی به زور بخوان آدمو خواب کنن منم همینجوری زل میزنم تو چشماشون...

خواب زورزورکی نداریم

.

.

.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

mitra
25 اردیبهشت 90 20:37
ghorbune ghiafat besham arusaaaaaaak fadaye sosti asabet nakon khale joon,delet miad soorate maheto chang bezani.asheghetam
نادين
25 اردیبهشت 90 22:11
اي جاااااااااااان من.قربون زل زدنش. اين عكس آخريه آدمو رواني ي ي ي ي ميكنه از بس قشنگه ه ه ه ه ه ه . آخه چجوري تا حالا نخوردين اين كوچولو رو. آدم هوس ميكنه محكم محكم تو گردنش ماچش كنه. خواهش ميكنم مواظب اين كوچولو باش. راستي سلام!!!!! نادين(دوست نيني سايتي)
سمانه
26 اردیبهشت 90 9:36
ای جان ....چشماشوووو
گل یاس (مامان ارشا)
26 اردیبهشت 90 11:01
ای جونم قربون اون چشمات . قربون اون لپ زخمیت. خاله جون یکمی اعصابتو کنترل کن آخه چرا با خودت این جوری میکنی؟ ایشالا زود زود لباسات برات تنگ بشن و هی تپلی شی بوسسسسس
ياسمن
26 اردیبهشت 90 11:23
سلام ستيا گلي خوبي خاله جون قربون تو و اون ماماني گلت كه اين همه قشنگ از زبون تو اينجا شيرين‌كاريها تو مي نويسه قربون اون قيافه ملوس و خوشگلت برم خاله كه اينطوري تو دوربين نگاه مي كني مي خوام بخورمت انقدر كه نازي
شقایق
26 اردیبهشت 90 11:41
ای جان خاله فدای صورت مثل ماهت بشه ...خوش اومدی به این دنیای عجیب غریب ...اومدی اینجا رو گلستون کنی...فدای چشمهای مثل ماهت بشم من. ی دنیا دوستت دارم.
ایدا
26 اردیبهشت 90 13:47
قربونت بشه خاله که زل میزنی تو دوربین خوردنی من
leila
26 اردیبهشت 90 15:05
اي جانم يعني من وقتي اينجا رو مي خونم هي دلم يه جوري مشه دوست دارم يه دخمل عين تو داشته باشم
سارا
26 اردیبهشت 90 16:30
پ پ جون واقعا ستیا توی این عکسهش عین یه عروسک نانازه براش حتما اسفند دود کن
غزل
27 اردیبهشت 90 8:26
اییییییییییییییی جان چه جوری خوابیده نازییییییییییی
ياسمن
27 اردیبهشت 90 11:46
ببينم ستيا گلي ماماني رو گذاشتي بازم سر كار كه نيومده بنويسه كه داري چه دسته گلهايي به آب مي دي
سپیده
28 اردیبهشت 90 9:25
ای جونم عزیـــــــــــــــــــــزم ....
تینا
28 اردیبهشت 90 11:25
جااااااان دلم..... بخواب بذار مامانت هم یه کم به کاراش برسه... قربون اون چشمای گرد امیدوارت بشم من
آفاق
28 اردیبهشت 90 12:41
چقد این عکسای آخری با اون مدل خوابیدنش دلبرانه اس. الهیییی
پريسا اُديسه
28 اردیبهشت 90 17:11
ميااااااااااااااااااااااام مي‌خورمتاااااااااااااا ستياااااااا قربون اون نگاه كردنت بشم من. . . مسئله زيبايي برات مهمه؟ ناناززززززز ِ من. . .
آوا
28 اردیبهشت 90 18:01
فقط می تونم بگم ماشاا... چقدر خوشگل و نازی تو ستیا جونم...با اون چشمای درشتت که عین چشمای مامانته...
milad
28 اردیبهشت 90 21:30
salam amo che topol shodi.
رر
28 اردیبهشت 90 21:49
لوپارا به بین چه کرده همه را دیوانه کرده
auntie leila
31 اردیبهشت 90 11:13
azizaaam..delam barat ye zarre shode ghorboon e oon loppat beshaaam man..ishalla tond tond lebasat vasat koochik beshe o zood zood bozorg beshi..
خاله نازی
31 اردیبهشت 90 23:25
من عاشقتم خالهههههههههه
آواز
14 خرداد 90 17:26
الاهیییییییییییییییی ... اینجوری نگاه نکن آدم دلش آب میشه ... پ پ تورو خدا یه دونه به جای من زیر گلوشو ببوس ........ سیتا ... تو و مامانت فوق العاده اید ... و البته حتماً بابایید
سارا
18 اسفند 90 9:41
چه نی نی نازی نی نی منم تو راهه